روابط عمومی بهزیستی استان در پاسخ به خبر خبرگزاری ایسنا که در تاریخ 8 بهمن ماه در همین صفحه با عنوان «تصمیمی که نوجوانان روزنامه فروش را بیکار کرد» منتشر شد، جوابیه ای ارسال کرده است که در ادامه می آید:
ضمن سپاس و تشکر فراوان از آن مدیریت محترم و خبرنگار عزیز آن روزنامه که در حوزه مسائل مبتلابه بهزیستی قلم می زنند، پاره ای توضیحات برای خوانندگان محترم لازم به نظر می رسد.
1- تیتر گزارش مذکور، به گونه ای انتخاب شده که گویا این عنوان، بر گرفته از دیدگاه و نظر معاون اجتماعی بهزیستی خراسان رضوی است، در حالی که از نظر بهزیستی، طرح روزنامه فروشی این نوجوانان عوارضی داشت که در آن مقطع، هنوز آشکار نشده بود. البته ناگفته نماند که از همان ابتدا، این طرح به صورت آزمایشی به اجرا در آمد و چون شرایط سال های بعد تغییر کرد و اهداف طرح هم محقق نگردید، با همکاری و هماهنگی دستگاه های اجرایی مرتبط، این طرح جمع آوری شد.
2- چنین طرحی در شرایطی می توانست به توانمندسازی جوانان منتهی شود که جوانان برای یک مدت کوتاه گذرا (مثلا شش ماه) در این طرح فعالیت کنند و سپس بازتوان شده و به سمت فعالیت سالم و مولد در شرایط مناسب تر بروند. در حالی که تعداد زیادی از جوانان فعال در طرح، پس از گذران یک دوره کاری، حاضر به رفتن به سوی مهارت و کار دایمی نبودند و به درآمد آنی و گذرای این طرح قانع بودند که این امر، خلاف اهداف توانمندسازی و خروج جامعه هدف، از چرخه فقر است.
3- بسیاری از حقوق دانان، جامعه شناسان و طرفداران حقوق کودک با اشاره به قانون و سایر موازین موجود عرفی و اجتماعی، این طرح را از مصادیق کودک آزاری می دانستند و کار کودکان در چهارراه ها با احتساب ترافیک، آلودگی هوا و تحقیر مکرر مددجو را از مصادیق کار سخت و طاقت فرسا و مخرب روان آن ها قلمداد می کردند که با کنوانسیون حقوق کودک نیز در تعارض بود.
4- نظر دستگاه قضایی استان نیز این بود که این طرح به دلایل متعدد باید متوقف شود.
5- زمانی که بهزیستی استان در طول دوره آزمایشی متقاعد شد که ادامه طرح به توانمندسازی مددجویان منتهی نمی شود و موجب نقض حقوق آنان می باشد، در یک پروسه شش ماهه، همه این کودکان و خانواده آنان را تحت برنامه توانمندسازی قرار داده و با اختصاص منابع و حمایت های مددکاری، به تدریج آنان را از چرخه خدمات خارج کرد.
6- در حال حاضر اداره کل بهزیستی خراسان رضوی، با فعالیت مرکز شبانه روزی سامان دهی کودکان کار و خیابانی و مرکز روزانه آموزش کودک و خانواده، تعداد زیادی از کودکان کار و خانواده آنان را تحت پوشش اقدامات مددکاری و حمایت از درمان و ادامه تحصیل دارد. بنابراین تیتر انتخابی، نظر معاون اجتماعی نبوده و بیکار شدن این نوجوانان پس از این تصمیم، صحت ندارد.
در پایان، بار دیگر از آن مدیریت محترم سپاس گزاری نموده و آمادگی خود را برای تهیه و چاپ گزارش های اجتماعی جذاب، پویا و اثربخش اعلام می نماییم.
پاسخ خراسان
1- ضمن تشکر از توضیحات داده شده باید تصریح کنیم که جوابیه داده شده مایه تعجب جدی ما شد، چرا که نکات مطرح شده به گونه ای است که گویی سابقه اظهارات و گزارش های مدیران سازمان بهزیستی در مقاطع مختلف تاریخی به کلی فراموش شده است. بهزیستی در جوابیه خود مدعی شده است که اهداف طرح فروش روزنامه ها در چهارراه ها محقق نشده است اما به اذعان مدیرکل بهزیستی استان خراسان رضوی این طرح 15ساله از سوی سازمان بهزیستی کشور در سال 1385 به عنوان طرح نمونه کشوری انتخاب شده است. همچنین مهدی نخعی رئیس وقت اداره بهزیستی مشهد در تیرماه 1394 در مصاحبه با روزنامه خراسان درباره گزارش عملکرد طرح با عبارت «به این طرح افتخار می کنم» از آن یاد کرده است.
2- در بند دوم جوابیه نیز به مسئله انتقال به کار دایمی اشاره شده است که اصل ادعا و انتظار گرچه محل بحث است اما تنها ایشان را به سخنان رئیس وقت اداره بهزیستی مشهد در مهمانی و ضیافت سالانه روزنامه خراسان برای نوجوانان و مدیران این طرح ارجاع می دهیم که با عنوان «بچه هایی که زود مرد شدند» در تاریخ پنج شنبه 11تیرماه 1394 چاپ شده است. مهدی نخعی رئیس وقت اداره بهزیستی مشهد در این مراسم با اشاره به مزایا و خدمات آموزشی ارائه شده به افراد می گوید: «علاوه بر اشتغال، تحصیل آن ها نیز دنبال می شود و عصرها این افراد در نهضت سوادآموزی ثبت نام کردند. تعداد فروشندگان را افزایش دادیم و فروش روزنامه به مرور بیشتر شد و اکنون بیش از 55نفر به فروش روزنامه اشتغال دارند. البته برخی افراد بعد از مدتی به مشاغل دیگر روی می آورند که افراد جدید جایگزین می شوند.»
3- از عجایب این جوابیه، عنوان کودک آزاری برای طرحی است که مدیران بهزیستی از آن به عنوان افتخار و گزارش کار در جلسات مختلف یاد کرده اند. جالب آن که، مهدی نخعی رئیس وقت اداره بهزیستی مشهد در همان مراسم یاد شده می گوید: «بچه هایی که روزنامه فروشی می کنند، وضعیت شان خوب است. یک بار به منزل یکی از کودکان کار رفتیم که پدرش قطع نخاع شده بود. هزینه زندگی شش نفره را فرزندش با گدایی تأمین می کرد اما از طریق طرح فروش روزنامه شاغل شده است و اکنون درآمدش در حدی است که می تواند هزینه های این خانواده را تامین کند.» نخعی این را هم گفته بود که «روزنامه خراسان برای این بچه ها پناهگاه شده است.»
4- درباره قوانین موجود نیز به نظر می رسد، توجه کافی به مبانی حقوقی موضوع نشده است، به شکلی که مطابق نص مواد 79 تا 84 قانون کار تنها اشتغال به کار افراد زیر 15سال ممنوع است و فردی که سنش بین 15 تا 18سال باشد کارگر نوجوان خوانده می شود و اشتغال آن ها با در نظر گرفتن شرایطی منع قانونی ندارد و موارد منع نیز باید توسط وزارت کار و امور اجتماعی تعیین شود که در این زمینه تاکنون منعی اعلام نشده است. بنابراین استفاده از عناوینی چون «حقوق کودک» برای این مقطع اخیر اجرای طرح، فاقد هر گونه استناد قانونی است. همچنین درخور ذکر است، برای بهبود خدمات و نظارت بر حسن اجرای طرح در زمستان 1396 تفاهم نامه سه جانبه میان روزنامه خراسان، روزنامه شهرآرا و سازمان بهزیستی با نظارت و مساعدت جناب آقای دکترکاظمی معاون وقت خدمات و محیط زیست شهری شهرداری مشهد امضا شد اما سازمان بهزیستی بعد از مدتی از این طرح خارج شد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مبارزه برای ملی شدن صنعت نفت ایران و رهایی از بند استعمار انگلیس، یکی از مهم ترین و درخشانترین فصلهای تاریخ معاصر ایران است. هر چند نفت، تنها ثروتی نبود که بیگانگان با استفاده از فتور و سستی سلاطین بیکفایت قاجار، به غارت آن پرداختند، اما در اواخر دهه 1320، حفاظت از منابع این ماده راهبردی، به نقطه ثقل مبارزات مردم ایران با استعمار انگلیس تبدیل شد؛ مبارزاتی که در آخرین روز این دهه، با تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت، شهد شیرین پیروزی را به کام مردم رنج دیده ایران ریخت. متن قانون، در واقع یک طرح بود که از سوی تعدادی از نمایندگان مجلس پیشنهاد شد. این طرح، ابتدا در کمیسیون مربوط به تصویب رسید و سپس، نمایندگان مجلس شورای ملی در 24 اسفندماه و نمایندگان مجلس سنا در 29 اسفندماه 1329، آن را تصویب کردند: «به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به تأمین صلح جهانی، امضاکنندگان ذیل پیشنهاد مینماییم که صنعت نفت ایران، در تمام مناطق کشور، بدون استثنا، ملی اعلام شود؛ یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهرهبرداری در دست دولت قرارگیرد.» بدیهی بود که تمام مقررات و اقدامات بعدی دولت ایران، باید در چارچوب این قانون صورت میگرفت؛ قانونی که تجلی خواست قاطبه ملت بود.
یک پیروزی ناپایدار
مدتی پس از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت، اواخر بهار سال 1330، هیئت «خلع ید» به آبادان رفت و تابلو شرکت نفت «انگلیس و ایران» را از سر در ورودی پالایشگاه پایین کشید و پرچم سه رنگ ایران را به اهتزاز درآورد. همه مردم این واقعه را یک پیروزی کامل میدانستند؛ اگر میان سران نهضت، انشقاقی پیش نمیآمد، این تصور اشتباه نبود.
رویکرد دکتر مصدق و خواستههای او که با اساس مشروطیت، در مُباینت کامل قرار داشت، به تدریج دوستان او را آزرد و زمینه را برای ضربه زدن به نهضت فراهم کرد. هرچند در این بین، نباید سایر علل درونی و بیرونی را هم نادیده بگیریم. به هر حال، با کودتای آمریکایی 28 مرداد 1332، دولت دکتر مصدق که مهم ترین وظیفه آن اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت بود، ساقط شد؛ شاه که چند روز قبل از کشور گریخته بود، به ایران بازگشت و فضلا... زاهدی، مجری کودتا، به عنوان نخستوزیر معرفی شد. حالا، پرسش اساسی این بود که شاه و دولت کودتا، با قانون ملی شدن صنعت نفت چه خواهند کرد؟ آیا بر فرایند ملی شدن، صحه خواهند گذاشت؟ آیا از دستاورد بزرگی که با مجاهدت ملت و بهای خون جوانان این مرز و بوم به نتیجه رسیده بود، پاسداری خواهند کرد؟
شاه، آمریکاییها را انتخاب کرد
واقعیت این بود که شاه، بازگشت خود را به قدرت، مدیون ملت نبود؛ او در نخستین دیدارش با سفیر آمریکا، پس از بازگشت به ایران، حمایت آمریکا را سببساز تکیه زدن دوبارهاش بر سریر سلطنت دانست. این اقرار، به معنای مقدم انگاشتن خواست آمریکا و متحدانش، بر اراده ملت، در انگارههای ذهنی پهلوی دوم محسوب میشد. با چنین رویکردی، نادیده گرفتن مجاهدتهای مردم در راه ملی شدن صنعت نفت، موضوع دور از ذهنی به نظر نمیرسید. زاهدی اعلامیهای را در 14 آذر 1332 منتشر کرد که متن آن توسط سفارت آمریکا تهیه و تنظیم شده بود؛ اعلامیهای که از تجدید رابطه ایران با استعمار انگلیس خبر میداد. این اقدام، در کنار انتشار اخبار مربوط به محاکمه دکتر مصدق، باعث بروز تنشهایی در پایتخت و چند شهر و زمینهساز واقعه تأسفبار 16 آذرماه در دانشگاه تهران شد. انگلیسیها که مترصد چنین موقعیتی بودند، به سرعت روابط دیپلماتیک خود را با دولت کودتا، عادی کردند.
آغاز کنسرسیوم
در پی این عادیسازی روابط، در 20 فروردین 1333، سفیر انگلیس در تهران، اعلام کرد که «کنسرسیوم» آماده است با دولت ایران بر سر موضوع نفت، مذاکره کند. کنسرسیوم، متشکل از شرکتهایی با ملیتهای مختلف بود. تشکیل چنین گروهی، اولاً باعث میشد انگلیسیها در دعاوی آتی و احتمالی علیه غارت منابع نفت ایران، تنها نباشند و ثانیاً، کشورهایی که در ساقط کردن دولت مصدق و برکشیدن محمدرضا پهلوی به قدرت، نقشی ایفا کرده بودند، بتوانند سهم خود را از غنیمت به دست آمده، دریافت کنند؛ اعضای کنسرسیوم و سهم آن ها از منافع از این قرار بود: شرکت نفت «بریتیش پترولیوم»(انگلیس) 40 درصد، شرکتهای نفت آمریکایی 40 درصد؛ شرکت «رویال داچ- شل» 14 درصد و شرکت «نفت فرانسه» 6 درصد.
انگلیسیها بازی باخته را بُردند!
از آنجا که بخش عمده سهام شرکت «رویال داچ - شل» که شرکتی هلندی – بریتانیایی بود، به انگلیسیها تعلق داشت، آن ها توانستند بیشتر سهام کنسرسیوم را از آنِ خود کنند. افزون بر این، دعوای قدیمی انگلیس علیه دولت ایران در جریان ملی شدن صنعت نفت که دیوان بینالمللی لاهه خود را برای رسیدگی به آن صالح ندانسته بود، دوباره مطرح شد و این بار، ایران مجبور شد بابت سالها تاراج ثروتهای این مرز و بوم، به انگلیسیها غرامت هم پرداخت کند! ایران مکلف شد تا پایان سال 1349، مبلغی بیش از 46 میلیون لیره استرلینگ، معادل 600 میلیون دلار، به عنوان غرامت لغو امتیاز، به استعمار انگلیس بپردازد؛ مبلغی که عملاً از سود آن ها از در انحصار داشتن امتیاز نفت ایران، طی این مدت، بیشتر بود. به نوشته «دانیل یرگین»، نویسنده کتاب معروف «تاریخ جهانی نفت»، «با تأسیس کنسرسیوم ایران، ایالات متحده بازیگر عمده در صحنه نفت و سیاست متغیر در خاورمیانه شده بود و شرکت نفت «انگلیس و ایران» از آشوب ایران برنده بیرون آمد.»
فاتحه خواندن بر قانون ملی شدن صنعت نفت
این اتفاق، به معنای فاتحه خواندن بر روح قانون ملی شدن صنعت نفت بود؛ هر چند که در ظاهر، آن را تغییر نداده و لغو نکرده بودند. قرارداد کنسرسیوم، در واقع نوعی عقبگرد به دوران پیش از ملی شدن صنعت نفت و بازگذاشتن دوباره دست بیگانگان برای غارت این ثروت مهم و راهبردی بود. کارشناسان حقوق بینالملل معتقدند که متن این قرارداد، یکی از پیچیدهترین و بدفهمترین قراردادهای تاریخ است و در عرصه قراردادهای نفتی، از این لحاظ، نمیتوان رقیبی برای آن پیدا کرد. این قرارداد در 51 ماده و دو ضمیمه تنظیم شد و نویسندگان تلاش کرده بودند تا واقعیت واگذاری امتیاز را زیر عنوان «بیع» پنهان کنند. به همین دلیل، به عنوان نمونه، هر جا که صحبت از «حقالامتیاز»(Royality) بود، به جای آن، از اصطلاح «پرداخت مشخص»(Stated Payment) استفاده شد.
مالکیت بی محتوا
ظاهر قرارداد، مالکیت ایران را بر داراییهای نفتی به رسمیت میشناخت، ولی این مالکیت بیمحتوا بود و مالک، حق تصرف در داراییهای خود را نداشت. حق انحصاری استفاده از تمام تأسیسات برای تمام دوره قرارداد، به کنسرسیوم واگذار شده بود. در واقع، نفت در زیرِ زمین، متعلق به ایران بود، ولی وقتی استخراج میشد و به روی زمین میرسید، به مالکیت کنسرسیوم درمیآمد! به این ترتیب، شکل قرارداد ایران با کنسرسیوم بینالمللی نفت، نمونه امتیازنامهای به نفع امپریالیستها بود که به شدیدترین وجه، منافع ملّی و استقلال ایران را زیرپا میگذاشت و نشاندهنده بازگشت امپریالیستها به مواضع سابقشان در ایران بود؛ با این تفاوت که اینبار، شرکتهای نفتی آمریکایی نیز میتوانستند با حیلههای گوناگون، به نفت جنوب ایران و بهرهبرداری از آن دست یابند. توجیه عوامل رژیم شاه برای این افتضاح آشکار نیز، شنیدنی بود. علی امینی، امضاکننده قرارداد، در پاسخ به اعتراضات اظهار کرد: «اگرچه از نظر کمیّت ما در اکثریت نیستیم، ولی از لحاظ کیفیت و معنویت در اکثریت هستیم!» به این ترتیب، نفتی که با مبارزه ملت و فداکاریهای مستمر مردان و زنان این مرز و بوم، ملی شده بود، دوباره در اختیار بیگانگان قرار گرفت و این، به مثابه مرثیهای بر نهضت ملی شدن صنعت نفت محسوب میشد.
منابع:
اقتصاد سیاسی ایران؛ محمدعلی همایون کاتوزیان؛ ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی؛ نشر مرکز؛ 1374
تاریخ سیاسی ایران معاصر؛ سیدجلالالدین مدنی؛ انتشارات اسلامی؛ بی تا؛ ج 2
ایران بین دو انقلاب؛ یرواند آبراهامیان؛ ترجمه احمد گلمحمدی و محمدابراهیم فتاحی؛ نشر نی؛ 1384
خواب آشفته نفت؛ محمدعلی موحد؛ نشر کارنامه؛ 1393؛ ج 2
لایحه امتیاز نفت به کنسرسیوم؛ محمدامیر شیخنوری؛ مجله زمانه؛ شماره 69؛ 1387
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گروه جامعه- معاون حمل و نقل و ترافیک و سرپرست معاونت فنی و عمران شهرداری مشهد در پاسخ به پرسش یکی از خبرنگاران مبنی بر این که طرح ممنوعیت تردد خودرو در اطراف حرم مطهر به کجا رسید و آیا طرح تا پایان سال اجرایی خواهد شد؟ گفت: طرح ممنوعیت تردد در اطراف حرم مطهر در هر صورت به زیر ساخت های اولیه نیاز دارد و امکان این که یک باره ممنوعیت تردد در این مسیر ایجاد کنیم، بدون این که زیرساخت های اولیه را فراهم کنیم، وجود ندارد. طبق مطالعات و اقداماتی که ما در این زمینه انجام داده ایم، ایجاد حداقل 3 تا 4 هزار جای پارک در قبل از رسیدن به هسته مرکزی را پیش بینی کرده ایم که تا زمانی که این پارکینگ ها ایجاد نشود و شهروندان از پارکینگ ها استفاده نکنند، محدود کردن و بستن محدوده حرم مطهر امکان پذیر نیست.
به گزارش «خراسان رضوی»، خلیل ا... کاظمی در نشستی خبری که روز گذشته برگزار شد، افزود: شاید برای این که بار ترافیکی محدوده اطراف حرم مطهر را مقداری کمتر کنیم و مناسب سازی بیشتری انجام دهیم، حداقل بتوانیم طرح زوج و فرد را با همان شکل و مقیاسی که در تهران انجام و کنترل می شود، در محدوده اطراف حرم مطهر انجام دهیم.
وی تصریح کرد: در مرحله بعدی که پارکینگ ها و زیرساخت ها احداث و تکمیل شود، می توانیم ورودی به محدوده حرم را مسدود کنیم. کاظمی تاکید کرد: از نظر ما و مجموعه شهرداری تا زمانی که زیرساخت های مناسبی قبل از اجرای طرح درنظر گرفته نشده باشد، امکان اجرای آن نیست.
کاظمی در پاسخ به سوال یکی دیگر از خبرنگاران درباره کمبود پارکینگ و چالش های پیش روی مشهد گفت: در شهر تقریبا 81 هزار و378 جای پارک خودرو داریم، براساس مطالعاتی که انجام شده است در افق 1404 به حدود 300 هزار جای پارک خودرو برای فضای شهر نیاز داریم.
وی در پاسخ به سوال دیگری درباره آخرین وضعیت پروژه کمربندی جنوبی مشهد نیز اظهار کرد: پیگیری ها و مذاکرات لازم را درباره این موضوع انجام داده ایم تا دغدغه های مربوط به آثار زیست محیطی را به حداقل برسانیم. وی ادامه پاسخگویی را به جلسه بعدی موکول کرد تا درصورت به نتیجه رسیدن اطلاع رسانی کند.
کاظمی درباره خط سه بی آرتی نیز گفت: مطالعات اجرای خط سه بی آر تی مصوبه دستگاههای ذی ربط را دارد، اما در اجرای آن باید به آسیبها و مشکلات شهروندان نیز توجه شود لذا بازنگریهایی در اجرای آن به ویژه در محدوده میدان توحید تا بولوار شهید قرنی انجام شده است و سال آینده قطعا اجرا خواهد شد.
اجرای حداقل شش تقاطع، پل و دوربرگردان غیرهمسطح در سال آینده، اصلاح هندسی 15 معبر تا پایان سال، اعتبار 180میلیارد تومانی آسفالت و خط کشی معابر مشهد در سال آینده، بهرهبرداری از سه ایستگاه خط سه قطارشهری مشهد از میدان شهدا تا بسیج در سال 1400 و اجرای پروژههای عمرانی به صورت سه شیفت از جمله دیگر موضوعات مطرح شده در نشست خبری معاونت حمل ونقل و ترافیک و سرپرست معاونت فنی و عمران شهرداری مشهد بود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
با ما از تجربهتان از مراجعه به ادارات مختلف استان بگوییدو مشکلات را با #سرزده به شماره ٢٠٠٠٩٩٩پیامک کنید
از «سرزده» بیشتر بدانید
حتما برای شما هم پیش آمده که برای انجام و پیگیری کاری، به یک اداره دولتی سر بزنید و به هر دلیل از این تجربه، خاطره خوشی در ذهن تان نمانـده باشد. بوروکراسی و کاغذبازی، کاستیهای چارت اداری و ناهماهنگی سیستم، امروز و فـردا کردن برخی کارمندان و برخورد نامناسب با اربابرجوع، قطع بودن گاه و بیگاه خطوط تلفن و اینترنت، مرخصی و ماموریت و جلسات طولانی مدیران، حضور نداشتن کارکنان به بهانه صرف صبحانه، ناهار و... از جمله دلایلی است که معمولا به انجام نشدن کار ما بهعنوان مُراجــع و دوباره و چندباره سر زدن و خسته و فرسوده شدنمان منجر میشود. به همین دلیل، از ساز و کار و نحوه پیشرفت امور در ادارههای دولتی شاکی هستیم و از تصور مراجعه به ادارههای دولتی، لرزه برانداممان میافتد. صفحه حرفمردم به رسم سنت چندساله روزنامه خراسان رضوی، به احترام همین دغدغهها و برای نظارت بر شرایطِ کلی پاسخ گویی ادارههای دولتی به مراجعان، دوشنبههای هر هفته در مطلبی با عنوان «سر زده»، بیخبر و بدون هماهنگی به ادارات مختلف مشهد سرکشی میکند، حرف و درددل مراجعان را میشنود و منعکس میکند و در ادامه، تلاش میکند گفتوگوی چهرهبهچهرهای با مسئولان آن اداره (درصورت حضور در محل کار) برای شنیدن پاسخهایشان به مشکلات مردم، ترتیب دهد. سومین قرار سرزده ما، دیدار با مُراجعان و مسئولان اداره امور اتباع و مهاجران خراسانرضوی است که پیش رویتان قرار دارد.
درباره پیشینه و وظایف ادارهکل امور اتباع و مهاجران
حدود سال 58 شمسی، به دنبال اشغال افغانستان بهوسیله اتحاد جماهیر شوروی سابق و متعاقب آن، شروع و تداوم کشمکشها و جنگهای داخلی، خیل عظیم آوارگان افغان به ایران سرازیر شد و دولت جمهوریاسلامی ایران، براساس حس انساندوستی و برادری، با آغوش باز پذیرای این آوارگان شد، منتها برخی مهاجران از طرق مختلف و بعضا بدون کنترل و بهشکل گروهی، به کشورمان وارد شدند. از این رو حدود سال 66 شمسی در استان خراسانرضوی، به عنوان استان همجوار با کشور افغانستان و اولین محل امداد و اسکان مهاجران افغان، تشکیلاتی با عنوان «شورای هماهنگی امور افغان» تحت نظارت استانداری، تاسیس و مأمور رسیدگی به امور آوارگان شد. در سال 1367 بنا به دستور وزیر وقت کشور، پیشنهاد تغییر نام این شورا به «دفتر امور اتباع و مهاجران خارجی» مطرح شد و شناسایی، سامان دهی، کنترل و نظارت بر ورود و خروج آوارگان و مهاجران خارجی را به عهده گرفت. اداره کل امور اتباع به عنوان یکی از دفاتر زیر مجموعه معاونت سیاسی، امنیتی و اجتماعی استانداری، ماموریتها و مسئولیتهای خود را در حوزههای تعیین شده و با هماهنگی اداره کل امور اتباع وزارت کشور و استانداری خراسان رضوی پیگیری میکند.
خدمات و وظایف این اداره در قبال مهاجــران
صدور مدرک شناسایی برای فرزندان
ثبت ازدواج
ثبت طلاق
ثبت فوت و ابطال کارت متوفی
صدور گواهی ولادت
بازگرداندن داوطلبانه به کشور متبوع
خروج به مقصد کشور ثالث
اصلاح یا تغییر مشخصات افراد
اعلام مفقودی مدرک آمایش و دریافت المثنی
صدور برگ تردد
ترخیص خودروهای توقیف شده
شناسایی اتباع خارجی ازدواج کرده با بانوان ایرانی
امروز و فردا کردن کارمندان، امان آدم را میبرد
«مهاجرت»، یک تجربه متفاوت و بعضـا دشوار است که بسیاری از آدمها در دنیای امروز به امید داشتن زندگی بهتر و آیندهای روشن تر، به سراغش میرونــد و به دلایل مختلف از کشور مادری شان، کشوری که زادگاهشان است به کشوری دیگر نقلمکان میکنند. در سالهای اخیر، کشور ما هم مقصد تعداد زیادی از مردم افغانستان، عراق و برخی کشورهای همسایه بوده است؛ مردمی که به دلایلی مثل جنگ و درگیریهای داخلی به ایران مهاجرت کردهاند و «اداره امور اتباع و مهاجــران» محلی برای رسیدگی به امـور و دغدغههایشان است. این بار بهشکل سرزده به دفاتـر این اداره که مسئول پیگیری مشکلات مهاجران است رفتیم تا از نزدیک در جریان حال و هوای این اداره قرار بگیریم و چند ساعتی را پای درددل مهاجران بنشینیم و عملکرد کارمندان اداره را مورد ارزیابی قرار دهیم.
ساعت هفت و نیم صبح است که به سمت بولوار نماز، محل «اداره کل امور اتباع و مهاجران استان خراسانرضوی» به راه میافتم. هنوز یک کیلومتر تا اداره مانده است که به یکی از مهاجران جوان افغانستانی برمیخورم که پیاده در حاشیه بولوار در حال طی مسیر است و با هم همراه میشویم. این جوان که خودش را «کریما...» معرفی میکند، بعد از کمی پرسوجـوی من، میگوید: «برای پیگیری کارهای مربوط به کارت اقامتم به این اداره میآیـم. اما امروز و فردا کردن کارمندان، امان آدم را میبرد. ایستگاه اتوبوس از در ورودی اداره دور است و از وسط بیابان باید برویم و بیاییم. اما گلهای نیست اگر کار با یک یا دو بار آمدن و رفتن حل میشد...» وقتی به پارکینگی که نزدیک اداره امور اتباع و مهاجران است میرسیم، «کریما...» میگوید: «برادر! حواست باشد. شنیدهام مسئولان پارکینگ، پلاک مسافرکشهای شخصی را که به این جا مسافر میآورند، برمی دارند و جریمه میکنند. این جا فقط تاکسیهای زرد حق دارند مسافر ببرند و بیاورند.» دور تا دور اداره را بیابان گرفته است و درِ ورودی اداره اتباع که مهاجران از آن رفت و آمد میکنند، در نقطهای کور قرار دارد. ضمن این که برای عبور و مرور معلولان هم، هیچ رمپ و مسیری در نظر گرفته نشده است.
فعلا منتظر بمان. ..
وارد ساختمان شماره 3 میشوم. جمعیت زیادی روی صندلیهای فلزی برای انجام کارشان به انتظار نشستهاند. شیشهای سرتاسری، بین ارباب رجوع و کارمندان کشیده شده و سالن را به دو قسمت تقسیم کرده است. مهاجرانی که برای پیگیری کارهایشان به این اداره آمدهاند، اجازه ندارند از نزدیک با کارمندان حرف بزنند و باید از طریق پنجره کوچکی که کنار میز هر کارمند تعبیه شده، صحبت کنند. تابلوی نمایشگر الکترونیکی داخل سالن هم که قرار است اطلاعات ضروری در اختیار مراجعان بگذارد، از کار افتاده و تلویزیونی که روی دیوار نصب شده خاموش است. جوانی که مدت زیادی است پشت شیشه، روبه روی یک میز خالی که مشخص نیست متصدیاش کجاست، در صف پاسخ گویی منتظر مانده، بیحوصله و کلافه چندبار با دسته کلیدی که در دست دارد به شیشه میزند. کارمند از دور میآید و پشت میز مینشیند اما هنوز چند ثانیه نگذشته که دوباره بلند میشود و صندلی خالی میماند. مرد مهاجر با درماندگی از پنجره شیشه ای، کارمند را صدا میزند. کارمند بعد از دقایقی، برمی گردد و صف چند نفرهای که روی صندلیهای فلزی تشکیل شده، کمی جابهجا میشود. ظاهرا این انتظار طولانی و فرسایشی پشت شیشههای هر 9 باجه این سالن، روایتی تکراری است که طی چند ساعتی که در سالن حضور دارم، ادامه دارد. میشنوم که یکی از مراجعه کنندگان خطاب به فردی که کنارش نشسته است میگوید: «سهم ما از پاسخ گویی، انتظار و زل زدن به در و دیــوار است.»
بستری در مشهد، جراحی پس از دستور تهران !
مردی با خواهش از یکی از کارمندان میخواهد پاسخش را بدهد. پیرزنی، پشت یکی از باجهها برای صحبت با کارمند، تا کمر خم شده تا بتواند از پنجره با جوان صحبت کند. مرد جوانی با چهرهای غمگین، بعد از شنیدن پاسخهای کارمند زن، از جا بلند میشود تا سالن را ترک کند. خودم را به او میرسانم و سرِ حرف را باز میکنم. مرد افغانستانی که خودش را «علیمحمد» معرفی میکند میگوید: «دخترم که یک سال و پنج روز بیشتر ندارد، سرطان گرفته و دکترها گفتهاند باید هرچه سریعتر جراحی شود. دختر من کلا یک گواهی ولادت و یک کارت واکسن دارد و بیمارستان اصرار دارد که باید مدارک کامل بیاوری وگرنه عمل نمیکنیم. من رفتهام اداره کفالت، از آن جا من را فرستادهاند کنسولگری، از کنسولگری فرستادهاند اداره گذرنامه و آن جا هم گفتهاند بیایم این جا. امروز هم هیچ جوابی به من ندادند. چند روز است که من را پاس میدهند و اگر دخترم را هرچه زودتر جراحی نکنم، میمیرد. به هر کدام از مسئولان اداره هم میگویم، میگویند: «باید دستورات لازم درباره مواردی مثل دختر شما که اسمش در سیستم ثبت نیست، از تهران بیاید. ماجرا از این قرار است که من گذرنامه افغانستانی دارم و همسرم کارت اقامت. همین موضوع که یکیمان گذرنامه و دیگری کارتاقامت دارد، باعث شده به دخترم مدارک شناسایی ندهند. دختر من دارد میمیرد، نه پزشکان بیمارستانهای افغانستان قبول میکنند این بچه را عمل کنند، نه این جا. ماندهام چه کار کنم.»
با شنیدن صحبتهای این مهاجر، کنجکاو میشوم و از یکی از کارمندان، میخواهم روند دقیق رسیدگی به این موضوع را توضیح دهد که با بی تفاوتی میگوید: «هیچ کاری نمیشود انجام داد. بچه این آقا در سیستم، شناسایی نمیشود. باید صبر کند تا هر زمان دستورالعمل صادر شد، بیاید و کارش را پیگیری کند.» میگویم: «ولی این بچه باید تا چند روز دیگر عمل شود.» کارمند به تندی پاسخ میدهد: «من که سرِ خود نمیتوانم دستورالعمل صادر کنم. اگر جواب بیشتر میخواهی، برو پیش رئیس اداره.» میگویم: «من خبرنگارم.» اما جواب میدهد: «هر کسی میخواهی باش. برو پیش رئیس.» چند دقیقه بعد، در اتاق مسئول اداره اجرایی پناهندگان هستم اما کارمند، که این جا هم حضور پیدا کرده، میگوید: «شما حق ندارید به رفتار من اعتراض کنید. شما جایگاهی نداری که با من صحبت کنی. برو هر چیزی که دوست داری بنویس. اصلا حرف هایم را به استاندار بگو.» با تعجب به رئیس که در برابر صحبتهای این کارمند سکوت کرده، نگاهی میاندازم که در نهایت میگوید: « دختر این آقا، جزو موارد خاص است و شما اگر سوالی در این باره دارید، میتوانید اطلاعات بیشتر را از مسئول روابط عمومی اداره بگیرید.» با پیگیریِ ما، مسئول روابط عمومی رویه کار را برای این مهاجر توضیح میدهد و در ادامه، برای پیگیری امور درمانی فرزند این مرد، با چند پزشک و مرکز درمانی تماس میگیریم تا گشایشی حاصل شود.
همچنان بدون شناسنامه
زن و مرد جوانی که از پاسخ گویی یکی از کارمندان به نتیجه نرسیدهاند، مستاصل از سالن خارج میشوند. پشت سر این زوج از ساختمان خارج میشوم و درباره مشکلشان پرس و جـو میکنم. مرد افغانستانی سر درددلش باز میشود: «من سال هاست در ایران زندگی میکنم و همسرم ایرانی است. خدا به ما دو فرزند داده که یکی از آنها قرار است سال آینده به مدرسه برود اما هنوز شناسنامه ندارد! باتوجه به تصویب قانون صدور تابعیت ایرانی برای کودکان حاصل ازدواج زن و مردی با دو ملیت مختلف، با این شرط که مادر ایرانی باشد، چند سال است که میآییم و میرویم اما به هیچ نتیجهای برای گرفتن شناسنامه ایرانی نمیرسیم. هنوز هیچ خبری از صدور شناسنامه نیست و این موضوع همسر و فرزندانم را حسابی کلافه کرده و آمد و رفتهای ما هم ظاهرا بی فایده است.» بعد از شنیدن صحبتهای این زوج جوان، دوباره به سالن انتظار ساختمان برمیگردم، صف پشت باجه، همچنان طولانی است....
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
همان طور که سید حسن نصر ا...، دبیر کل حزب ا... لبنان اشاره کرد، تل آویو بر خلاف ادعای رسانه ای در قبال پایان دادن به عملیات سپر شمال بیان کرده، هنوز دست به اقداماتی می زند که به تعبیر دبیر کل حزب ا...، فاقد اثر بخشی امنیتی برای اشغالگران است.اگر به محیط پیرامونی رژیم صهیونیستی نگاهی داشته باشیم خواهیم فهمید از شمال، صهیونیست ها با نیرویی مواجه هستند که به تعبیر دبیر کل آن، دارای موشک های نقطه زن، دقیق و با برد بلند است که می تواند تمام دستاوردهای رژیم صهیونیستی را در منطقه هدف قرار دهد.در جنوب وضع برای صهیونیست ها بدتر از آن چیزی است که نخست وزیر و وزیر دفاع آن پیش بینی می کردند، جنوب آبستن اتفاقات جدید است و گروه های مقاومت در نوار غزه نشان دادند بدون توجه به محاصره کامل قادرند ظرف دو روز 500 راکت، موشک و خمپاره را به سمت سرزمین های اشغالی شلیک کنند.در شرق هم مقاومت اسلامی به القنیطره رسید و در یک عملیات تاکتیکی نشان داد می تواند دست روی اهداف ویژه و مهمی در سرزمین های اشغالی بگذارد. در واقع رژیم صهیونیستی از هر سه طرف تحت فشار است و نمی داند باید چه تدبیری بیندیشد که از این فشار خارج شود.در تحلیل های راهبردی سیاستی وجود دارد که تل آویو بر پایه آن تا به امروز عمل کرده است. «مقابله با تهدید»، سیاست رسمی رژیم صهیونیستی است و تل آویو بر پایه این راهبرد امنیتی – نظامی، هر جا که احساس کند نیاز به عملیات نظامی است، دست به اقدام نظامی می زند. اکنون صهیونیست ها همچون بادکنکی هستند که ظرفیت بیش از حدی را در خود نگه داشته اند و هر لحظه امکان انفجار وجود دارد. محاصره رژیم صهیونیستی در منطقه توسط مقاومت، به انباشت این نیرو کمک کرده و امکان عمل و طرح ریزی را از صهیونیست ها گرفته است. به عملیات های محدود در سوریه اگر توجه کنیم، درخواهیم یافت که تل آویو بدون سناریوی مشخص و صرفا بر پایه تحلیل واکنش احتمالی، عملیات نظامی محدود هوایی دارد. پیش از این صهیونیست ها در چند مرحله پایگاه های نظامی مقاومت از جمله حزب ا...، مستشاران نظامی ایران و نیروهای مقاومت حاضر در سوریه را زدند که با واکنش مواجه شد. اکنون عملیات های میدانی رژیم صهیونیستی صرفا کسب برآورد از میدان سوریه برای اقدام بزرگ تر است.تل آویو ترس آن دارد که در صورت حمله به سوریه یا تهاجم محدود به منطقه ای در نوار مرزی شرق سوریه و غرب عراق، رسما وارد جنگ فراگیر و از سه محور درگیر یک جنگ ناخواسته شود، بر همین اساس طرح عملیات شناسایی برای واکنش احتمالی را در دستور کار قرار داده است. اما سوال این جاست که هدف رژیم صهیونیستی از این عملیات چیست؟
الف) هدف اول رژیم صهیونیستی در سوریه، باز کردن یک جبهه از سه جبهه محدود ساز و عقب راندن نیروهای مقاومت از نوار مرزی خود است. گزارش های میدانی نشان می دهد صهیونیست ها از نیروهای حافظ صلح سازمان ملل خواسته اند به القنیطره و جولان برگردند و در این منطقه برای جلوگیری از افزایش تنش، حفاظت کنند. پیش از این تل آویو در تصمیمی یک طرفه تمام نیروهای صلح بان را تخلیه و ارتش خود را در جولان مستقر کرد. در شمال سیم کشی را تقویت کردند و روی دیوارهای بتنی، فنس های بزرگ گذاشتند.
ب) دور ساختن تهدید از تل آویو، هدف دیگر رژیم صهیونیستی در مواجهه با محور مقاومت است. صهیونیست ها برای دفع تهدید در سرزمین های اشغالی همیشه پیشگام بودند و سیاست دفاع فرامرزی یا دفاع پیش دستانه را به عنوان دکترین، در دستور کار خود قرار می دادند. استقرار سامانه گنبد آهنین در تل آویو و طراحی سیستم جدید پدافندی گواه این مدعاست که صهیونیست ها از تهدید تل آویو نگرانند و بیش از همه تمایل دارند این تهدید رفع شود. تل آویو قلب رژیم صهیونیستی و مرکز تصمیم گیری های این رژیم در موضوعات سیاسی، امنیتی و اقتصادی است و هدف قرار دادن این قلب، برای اشغالگران گران تمام خواهد شد.
ج) مسئله حشدالشعبی برای رژیم صهیونیستی بسیار نگران کننده است؛ گروهی که آموزش دیده، ایدئولوژیک و معتقد به آرمان های محور مقاومت از جمله جنگ با صهیونیست ها هستند. پیش از این در زمان صدام، رژیم صهیونیستی در چند حمله به عراق، برآن شد تا صدام را در مواجهه با تل آویو مهار کند و تا حدودی نیز موفق بود. اما با فروپاشی دولت صدام و تشکیل دولت همسو با محور مقاومت، این خطر به یک بحران برای سیاست های منطقه ای رژیم صهیونیستی تبدیل شده است. صهیونیست ها با نیرویی مواجه هستند که در صورت تهدید بخشی از محور مقاومت، قادر خواهند بود در سریع ترین زمان از زمین به ویژه نوار مرزی سوریه با عراق، به مرزهای جولان برسند و در جنگ احتمالی آینده شرکت کنند. نیروهایی که از منظر ایدئولوژیک و حمایت، محور مقاومت را پشت سر خود دارند. در کنار آن نوار مرزی عراق و سوریه، تنها نوار سرزمینی محور مقاومت از مسیر زمینی برای حمایت از عقبه حزب ا... لبنان و نوار غزه است. قطع این نوار مرزی و راهگذر حمل و نقلی برای صهیونیست ها اولویت دارد. کما این که برای آمریکایی ها نیز اولویت داشت اما طراحی عملیات آزاد سازی البوکمال، آن را ناکام گذاشت و ارتش دو کشور عراق و سوریه را بعد از چند دهه به هم ملحق کرد. صهیونیست ها تمایل جدی دارند تا با اعلام خط قرمز بودن تردد عراقی ها در نوار سوریه، همانند بخش هایی از القنیطره برای نیروهای محور مقاومت، این منطقه را به طور آزمایشی زیر حملات هوایی خود قرار دهند تا بازخوردهای لازم برای یک جنگ احتمالی در خاک عراق را به دست آورند.
در واقع صهیونیست ها خیال نبرد مستقیم با محور مقاومت را دارند. از یک سو انرژی متراکم درونی را نمی توانند کنترل کنند، از سوی دیگر هر چقدر هم تلاش می کنند ،نتیجه به دست آمده حاکی از حصر صهیونیست ها در سرزمین های اشغالی است و تل آویو مجبور است برای جنگ احتمالی که آن را جدی می داند، پیش دستانه به کشورهای عضو محور مقاومت حمله کند تا به زعم خود، از قدرت یابی بیشتر آن ها جلوگیری کند. اما یک مشکل در این سیاست وجود دارد که صهیونیست ها را در آغاز جنگ، مردد کرده است. نتیجه جنگ و واکنش محور مقاومت چقدر گسترده خواهد بود؟
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
قسمت اول «ماجرای نیمروز»، واکنشهای متفاوت اما عمدتا تحسین آمیزی میان مخاطبانش داشت. با این که کسی نمیتواند انکار کند که مهدویان کارگردان خوبی است، اما نقطه نظرهای سیاسی درباره فیلم اول از سوی برخی ابراز میشد که وجه سینمایی آن را نادیده میگرفت.
«ماجرای نیمروز ۲: رد خون» اما کمتر دچار این گرفتاری میشود چون به برههای از تاریخ ایران رسیده و شرح عملیاتی است که همه از آن ابراز انزجار میکنند. این موضوع را ظاهر و تیپ افرادی که برای دیدن این فیلم آمده اند به خوبی نشان می دهد.
محمدحسین مهدویان بعد از «لاتاری» دوباره به جشنواره بازگشت و باز هم رفت سراغ سوژه قدیمی خودش. باز هم رفت سراغ آدمهای داستان قبلیاش، کمال ، صادق، مسعود و عباس. این بار آنها را در موقعیتی دیگر قرار داده است اما بزرگتر و حساستر. جایی که باید تصمیم بگیرند و در این جا موقعیت دراماتیکتر است، چون پای افراد خانواده در میان است، پای احساس و عاطفه در میان است و البته پای یک تصمیمگیری بزرگ. «ماجرای نیمروز2: رد خون» فیلم مهم و استراتژیکی است و مهدویان در فیلم چند پله عقبتر رفته است. او به آخرین ماههای جنگ میپردازد و البته به منافقین. پا به اردوگاه اشرف میگذارد و به شما نشان میدهد در آن اردوگاه جهنمی چه بر سر جوانان فریبخورده این مملکت آمده است.
به گزارش تسنیم، «ماجرای نیمروز 2» جدیدترین ساخته کارگردان جوان و کاربلد سینما محمدحسین مهدویان بی شک از بهترین های سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر است. این فیلم مانند سری اول آن یک تریلر سیاسی نفسگیر و جذاب است، با این تفاوت که نسبت به سری قبل با تأکید بر وجه ملودرام، داستان گو تر شده و با ورود به زندگی خصوصی شخصیت های داستان عواطف و احساسات تماشاگر را نیز درگیر میکند.
برای مخاطب نسل جوان وارد شدن به جزئیات عقاید و رفتارهای تشکیلاتی منافقین بسیار جذاب است تا کاملا درک کند که در این اردوگاه جهنمی چه برسر جوانان فریب خورده این مملکت آمده است. مهدویان در اقدامی هوشمندانه با روایت داستان سیما (بهنوش طباطبایی) با نام سازمانی خواهر لیلا – خواهر کمال و همسر افشین- نگاه ویژه ای به زنان سازمان دارد. در حقیقت در سینمای ایران مخاطب برای اولین بار تا این حد آشکار و بی پرده با عقاید این گروهک تروریستی و زنان منافق آشنا می شود، زنانی چون زهره و سیما که برخلاف القائات سازمان نمی توانند حس مادری خود را فراموش کنند. سازمانی که با نام اسلام جوانان را فریب داده اما اعتقادی به ازدواج بر اساس اصول اسلامی ندارد و ازدواج را ابزاری سازمانی میداند تا زنان انرژی خود را آزاد کنند و بهتر در خدمت خواهر مریم باشند. سازمانی که با اسطوره ساختن از مریم رجوی و هم تراز نشان دادن او در تشکیلات سازمانی در کنار مسعود رجوی به دنبال برانگیخته کردن اندیشههای فمینیستی و بیدار کردن حس قدرت طلبی زنان است. صحنههایی چون مسواک زدن جمعی زنان سازمان یا سکانس فاکت خوانی زنان از سکانس های جالب فیلم است، آن جا که سیما به همراه دیگر زنان فاکتهای تردیدشان را با صدای بلند می خوانند تا ذهنشان از هر تردیدی پاک شود، سکانس هایی که فضای رعبآور پادگان اشرف را برای مخاطب ملموس می کند. «ماجرای نیمروز 2» در نمایش خشونت و جنایات منافقین صریح تر و جسورانه تر عمل میکند؛ از نمایش حلق آویز کردن پاسدارها توسط منافقین گرفته تا قتل عام مردم اسلام آباد و آتش زدن جنازه های آن ها. سبک فیلم برداری و موسیقی متن فیلم نیز در القای فضای ملتهب آن دوران بسیار تأثیرگذار است.
خود محمد حسین مهدویان دلیل ساخت ماجرای نیمروز 2 را جذاب بودن شخصیت ها دانست و به صبح نو گفت«انتخاب این مقطع یعنی برهه عملیات خیلی دراماتیک بود. به لحاظ داستانی نیز پرتنش و جذاب بود که میشد یک قصه جذاب را بر اساس آن تعریف کرد و به نظرم میشد یک فیلم درام خوب از آن ساخت. وقتی بشود درباره چیزی، قصهای تعریف کرد، ما سراغ آن میرویم. طبیعتاً فیلمی که به درد امروز و زمانه حاضر ما نخورد، ارزشی ندارد و اصلاً چرا باید آن را بسازم. هرگاه فیلمی با موضوع تاریخی میسازم سعی میکنم ببینم چه پیوندی با زندگی امروز ما برقرار میکند. چون ماجرای نیمروز گذشته ما و یک موضوع زنده است و مبدأ شکلگیری دورانی است که ما امروز میراثش را به ارث بردهایم. این بازگشت به مبدأ باعث کمک به فهم بهتر گذشته و درک روزگاری است که در آن زندگی میکنیم. ما شهروندان این جامعه هستیم و لازم است بدانیم چه حوادثی را از سر گذراندیم و چه اشتباهات و خطاهایی داشتیم. این فیلم یک قصه است که یک مقطعی را تعریف میکند. من یک قصه را تعریف کردم و هر قضاوتی میتواند دربارهاش شود و دنبال اقناع شدن یا نشدن درباره هیچ پدیده سیاسی نبودم.»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دادیار دادسرای مبارزه با جرایم سایبری پیشنهاد اعمال محدودیتهای سهگانه مکانی، زمانی و صنفی برای فعالیت پذیرندگان دستگاههای کارت خوان را ارائه کرد. محمدحسین دری به ایبنا گفت: محدودیت مکانی برای پذیرندگان از جمله اقدامات ضروری است زیرا شاهد پروندههای مختلفی از تخلف پذیرندگان خارجی از وان ترکیه و کانادا هستیم. افرادی از طریق جابهجایی دستگاههای پذیرنده، مرتکب اقدامات پول شویی و کلاهبرداری رایانهای میشوند و دلیل آن ها تنها این است که PSPها نظارتی بر پذیرندگان خارجی ندارند . وی درباره محدودیت دوم بر فعالیت پذیرندگان، اظهار کرد: محدودیت زمانی از جمله دیگر اقداماتی است که باید صورت گیرد زیرا بارها در پروندهها دیده شده که کلاهبرداری در ساعات تعطیلی دیگر خدمات صورت گرفته و پذیرندگان باید مانند دیگر خدمات، زمانی برای تعطیلی داشته باشند. دری سومین محدودیت در فعالیت پذیرندگان را محدودیت صنفی بیان کرد و افزود: باید تراکنشهای هر پذیرنده متناسب با صنف باشد زیرا تراکنشهایی در برخی فروشگاهها اتفاق میافتد که متناسب با فعالیتهای صنفی نیست و صنفی که تمامی تراکنشهای آن خُرد و زیر یک میلیون تومان است، ناگهان تراکنشی میلیاردی دارد، نشان از بروز مشکل و تخلف است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تسنیم- بررسی قیمت دیروز خودروها در بازار نشان می دهد که قیمت برخی خودروهای پرفروش، بین یک تا پنج میلیون تومان افزایش یافت. بر این اساس، پژو206 صندوقدار با افزایش پنج میلیون تومانی 78 میلیون تومان و پژو 206 تیپ 2 با افزایش سه میلیون تومانی 65 میلیون و 500 هزار تومان، قیمت گذاری شد. نکته قابل توجه در این میان، نرخ 40 میلیونی پراید 111 بود. این در حالی است که مسئولان وزارت صنعت در هفته های اخیر با اشاره به سیاست های جدید قیمتی که فراز و نشیب های زیادی را نیز در مرحله اجرا داشته است، وعده کاهش قیمت خودروها در بازار و کاهش فاصله قیمتی خودروهای کارخانه با بازار را داده اند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سیدخلیل سجادپور- انگشترفروش دوره گردی که با شکنجه های وحشتناک در منزل مسکونیاش، دختر شش ساله ای را به کام مرگ فرستاد، روز گذشته در حالی پرده از مرگ دردناک این دختر بی گناه برداشت که بیش از یک ماه از این حادثه تلخ می گذرد.
رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی روز گذشته در گفت وگویی اختصاصی با روزنامه خراسان در تشریح جزئیات این ماجرای تلخ گفت: یازدهم دی گذشته، نیروهای اورژانس اجتماعی بهزیستی مشهد که در پی تماس کارکنان بیمارستان امدادی (شهید کامیاب) به مرکز درمانی رفته بودند با مشاهده وضعیت وخیم کودک شش ساله ای که آثار سوختگی با سیگار و سیم داغ بر پیکر نحیفش نمایان بود بلافاصله موضوع را به پلیس و مراکز ذی صلاح اطلاع دادند.
سرهنگ کارآگاه حسین بیات مختاری افزود: با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع و اظهار نظر پزشکان معالج مبنی بر احتمال مرگ دختر بچه، زوج جوانی که این کودک را به مرکز درمانی برده بودند با صدور دستور قضایی در حالی بازداشت شدند که قاضی کاظم میرزایی (قاضی ویژه قتل عمد مشهد) برای بررسی دقیق ماجرا عازم بیمارستان شد و بدین ترتیب گروه زبده ای از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی نیز به فرماندهی سرهنگ غلامی ثانی (رئیس اداره جنایی) و برای انجام تحقیقات تخصصی در کنار مقام قضایی قرار گرفتند.
این مقام انتظامی با اشاره به بررسی های مقدماتی در مرکز درمانی خاطرنشان کرد: آثار کودک آزاری هولناک با آتش سیگار و سیم داغ درحالی روی پیکر دختر کوچک مشاهده می شد که بخشی از پیکر او و همچنین برخی از نقاط حساس بدن وی با آب جوش سوخته بود! به همین دلیل و با دستور قاضی میرزایی، بازجویی های تخصصی از زوج جوان دستگیر شده آغاز شد اما آن ها در مراحل اولیه تحقیقات مدعی بودند که دختر مذکور ظرف آب جوش روی اجاق تک شعله را ناخواسته روی خودش ریخته است و آن ها نقشی در ماجرای سوختگی های شدید روی پیکر وی نداشته اند!
بنا به گفته سرهنگ بیات مختاری، مرد 30 ساله که سیاوش نام دارد و معتاد به انواع مواد مخدر از جمله شیشه و کریستال است در ادامه بازجویی ها ادعا کرد: دختر بچه شش ساله را حدود دو هفته قبل از وقوع این حادثه وحشتناک، زنی که در پنجراه مشهد گدایی می کرد به او سپرده است تا در کنار سه فرزند دیگرش از وی نگهداری کند که این حادثه رخ داد.
رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی با تاکید بر این که این دختر ساعاتی بعد از انتقال به مرکز درمانی دچار مرگ مغزی شد و جان سپرد، در تشریح معمای این جنایت اضافه کرد: با تشکیل پرونده جنایی درباره چگونگی وقوع این حادثه مرگبار، گروه ویژه کارآگاهان با کسب راهنمایی های قضایی به تحقیقات خود ادامه دادند ولی زوج جوان همچنان هرگونه دخالت در ماجرای مرگ دختر بچه را انکار می کردند تا این که بعد از گذشت بیش از یک ماه از این حادثه دردناک، سیاوش (متهم) در اعترافاتی تکان دهنده پرده از این کودک آزاری هولناک در شکنجه گاه مخوف برداشت و گفت: من انگشترفروش دوره گرد هستم که در پنجراه مشهد بساط می کنم و نه تنها به انواع مواد مخدر اعتیاد دارم بلکه هر نوع قرص مخدردار یا خواب آوری را نیز استفاده می کنم. در روزهای اول دی، زن گدایی را دیدم که در آن سرمای سوزان دختر بچه ای را همراه داشت و به خاطر اعتیادش نمی توانست از آن دختر نگهداری کند به همین دلیل او این دختر (مقتول) را به من سپرد تا در کنار سه فرزند خردسال خودم مدتی هم از او سرپرستی کنم. من هم پذیرفتم و آن دختر را به منزل آوردم! ولی او مدام جیغ می کشید، گریه می کرد و آرام و قرار نداشت. در این حال من هم که با مصرف شیشه و کریستال و انواع قرص های شیمیایی، دچار توهم می شدم برای این که او را ساکت کنم با سیگار یا سیم داغ استعمال مواد مخدر ، او را می سوزاندم!
با وجود این دختر بچه مذکور که مادرش او را «حدیثه اسماعیل زاده» صدا می زد و من هم با این نام صدایش می کردم باز هم بیشتر جیغ می کشید و فریاد می زد به طوری که دیگر کنترل خودم را از دست می دادم و ...
سرهنگ کارآگاه حسین بیات مختاری با اشاره به ادامه اعترافات این متهم 30 ساله درباره چگونگی وقوع حادثه مرگبار افزود: این متهم که اهل یکی از شهرهای شمالی کشور است درباره تشنج کودک در شب وقوع حادثه گفت: «به خاطر این که سوختگی های روی پیکر «حدیثه» دچار عفونت شده بود و او از شدت ناراحتی فریاد می زد، او را زیر دوش حمام بردم تا بدنش را برای از بین بردن عفونت ها شست وشو بدهم ولی آب دوش حمام جوش بود و اندام این دختر دچار سوختگی شد در همین حال بود که ناگهان حدیثه تشنج کرد و من که با دیدن وضعیت وخیم او ترسیده بودم بلافاصله همسرم را از خواب بیدار کردم و او را با آژانس تلفنی از خیابان کوشش (محل سکونت متهم) به بیمارستان امدادی رساندیم.
به گفته رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی، این متهم به قتل 30 ساله که چند فقره سابقه کیفری در زمینه سرقت دارد در ادامه اعترافاتش افزود: به دلیل این که می ترسیدیم ما را دستگیر کنند ابتدا سوختگی با ظرف آب جوش را مطرح کردیم اما وقتی دیدم این حرف ها مورد توجه قاضی قرار نمیگیرد مجبور شدم واقعیت را در حضور کارآگاهان شرح دهم.
گزارش خراسان حاکی است، با دستور ویژه قاضی میرزایی برای شناسایی پدر و مادر حقیقی دختری که هم اکنون به نام «حدیثه» شناخته می شود تحقیقات سرهنگ علی بهرامزاده (افسر پرونده) در کنار گروه ویژه کارآگاهان درحالی آغاز شده است که هنوز زوایای پنهان دیگری در این ماجرای وحشتناک وجود دارد و فرضیه های مهمی چون کودک ربایی نیز مورد کنکاش های پلیس قرار گرفته است چرا که احتمال می رود نام واقعی کودک «حدیثه اسماعیل زاده» نباشد و فرد یا افرادی او را ربوده باشند در عین حال بررسی های کارآگاهان با راهنمایی های قاضی کاظم میرزایی در این پرونده جنایی وارد مرحله جدیدی شده است.
بنابراین گزارش، پلیس از شهروندان خواست چنان چه از هویت واقعی کودک مذکور یا پدر و مادر او اطلاعی دارند موضوع را با پلیس 110 در میان بگذارند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
محمد اکبری - نمایندگان مجلس پس از مخالفت با دو فوریت، با یک فوریت طرحی موافقت کردند که براساس آن اموال نامشروع مسئولان بعد از انقلاب نیز شامل "قانون اعاده اموال نامشروع مسئولان" می شود. به گزارش خراسان، به گفته طراحان هدف از طرح اجرای اصل 49 قانون اساسی که تحت عنوان طرح اعاده اموال نامشروع مسئولان در مجالس هشتم و نهم نیز پیگیری شده است مبارزه با فساد و پاسخ درخور توجه به خارج شدن طرح تشدید مبارزه با مفاسد اقتصادی به دلیل بار مالی از دستور کار مجلس است. همچنین طراحان بر زمین ماندن فرمان رهبر معظم انقلاب در سال 80 مبنی بر مبارزه با مفاسد اقتصادی را مورد اشاره قرار می دهند و تصریح می کنند که نمیخواهند ملاحظات حاشیهای، اعاده اموال نامشروع مسئولان را به سرنوشت این فرمان و قوانین مشابه دیگر گره بزند. اصل 49 قانون اساسی تاکید می کند که دولت موظف است ثروت های ناشی از ربا، غصب، رشوه، اختلاس، سرقت، قمار، سوءاستفاده از موقوفات، سوءاستفاده از مقاطعه کاری ها و معاملات دولتی، فروش زمین های موات و مباحات اصلی، دایر کردن اماکن فساد و دیگر موارد غیرمشروع را گرفته و به صاحب حق، رد کند و در صورت معلوم نبودن او به بیت المال بدهد.» محمد دهقان نماینده طرقبه شاندیز در مجلس به عنوان طراح اصلی این طرح با تاکید بر این که تقاضای مردم اجرای اصول قانون اساسی است که یکی از آن ها اصل "۴۹" است در صحن مجلس گفت: براساس این اصل دولت موظف است کلیه ثروتها و موارد غیر مشروع را به بیت المال باز گرداند. وی خاطرنشان کرد: با اجرای این طرح ضمن ایجاد امید در بین مردم تمامی کسانی که از موقعیت خود سوءاستفاده کرده و با رانت خواری و ضربه به اعتماد مردم اموالی را کسب کردهاند ملزم میشوند که به بیت المال باز گردانند. حمید رضا حاجی بابایی رئیس فراکسیون ولایی مجلس نیز به عنوان دیگر موافق این طرح گفت: کسانی که اجازه برخورد با مفسدان را نمیدهند، اصل نظام را زیر سوال میبرند. مصطفی کواکبیان عضو فراکسیون امید مجلس نیز در موافقت با طرح اعاده اموال نامشروع مسئولان با اشاره به این که مبارزه با فساد اصولگرا و اصلاح طلب نمی شناسد، اظهارکرد: اجرای عدالت نیازمند طرحهای دو و سه فوریتی است زیرا فساد به جان بیتالمال افتاده است،. اما از سویی دیگر مخالفان این طرح با بیان این که برای مبارزه با ثروتهای نا مشروع خلأ قانونی وجود ندارد عقیده داشتند که قانون اصل 49 به خودی خود علاوه بر مسئولان قبل از انقلاب، مسئولان بعد از انقلاب را نیز شامل می شود و نیازی به تصویب قانون جدید نیست. محسن علیجانی عضو فراکسیون امید و نماینده تهران در مخالفت با دو فوریت این طرح گفت: آیا برای مقابله با فساد قانون وجود ندارد؟ آیا عدم تعیین تکلیف پرونده افرادی مانند بابک زنجانی و سلاطین اقتصادی به علت نبود قانون است؟ همچنین عبدالحمید خدری عضو فراکسیون امید در مخالفت با این طرح تصریح کرد: بنده قاضی دادگاه اصل ۴۹ قانون اساسی بودم، این اصل برای مبارزه با مفسدان کافی است و در مبارزه با ثروتهای مشروع خلأ قانونی وجود ندارد. سرانجام پس از استماع نظرات موافق و مخالف وکلای ملت با 163 رای موافق، 45 رای مخالف و 10 رای ممتنع به یک فوریت این طرح رای مثبت دادند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.